کرگدن و دم جنبانک...همون قصه ی زیبا...کرگدن گفت : راستی این که کرگدنی دوست دارد دم جنبانکی را تماشا کند و وقتی تماشایش می کند قلبش از چشمش می افتد یعنی چه ؟...دم جنبانک چرخی زد و گفت : یعنی این که کرگدن ها هم عاشق می شوند!...کرگدن گفت عاشق یعنی چه ؟... دم جنبانک گفت یعنی کسی که قلبش از چشم هایش می چکد...کرگدن باز هم منظور دم جنبانک را نفهمید اما دوست داشت دم جنبانک باز حرف بزند...باز پرواز کند و او بازهم تماشایش کند و باز قلبش از چشم هایش بیفتد...
بی ربط!...اما جدن من فکر می کنم یه جورایی پشه ها هم عاشق می شوند!...نمیدونم چه حکمتیه والا...دو تا آدم گنده تو یه خونه باشن و فقط یکیشون هی شهید راه عشق بشه!...بابا آخه یعنی که چی...اینم شد انصاف...یه دونه پشه محض خاطر ما هم که شده سمت این بشر نمیره...دارم به این قضیه حساس میشم یه جورایی...حسودیم شده...بهم میگه پشه ها عاشق تو هستن...هه!...آقا خدا شانس بده واقعن...تازشم وقتی نیش میزنن میشه یه کهیر گنده...کلی تماشاییه...لابد اینم از نشونه هاشه...شنیده هام این روزا داره بد جوری به دیده ها تبدیل میشه...همه جوره!...