خوبم...اصلن مهم نیست که خوب هستم یا نه...چرا دروغ؟!...وقتی که تو نه رفیقی...نه دوستی و نه عاشق و نه حتی یک آشنا...تظاهر!...حیف...حیف از وقت...حیف از آن همه حرف و آن همه حس صمیمیت...احساست را برای هر کسی خرج نکن...انگار ی مردک راست می گفت...هه...من یه کمی زیادی زیادیم برای این زندگی پر از دروغ...میدانم...دیگر باور ندارم...به هیچ چیز...حتی تو...شاید زودتر باید می فهمیدم...شاید هم فهمیده بودم اما؟!...دیگر اهمیتی ندارد...تو هم فراموش می شوی...باشد...کات!...