...دلم برای کسی تنگ است
که همچو کودک معصومی
دلش برای دلم می سوخت
و مهربانی خود را
نثار من می کرد*...

صحبت با یه دوست قدیمی همیشه خوبه و آرامش بخش حتی اگه چند ماه یه بار باشه...قدیمی...قدیمی ها...قدیم ها...بعضی وقتا چه قدر ساده میشه آدما رو خوشحال کرد!...چه چیزایی رو که از هم دریغ نمیکنیم...حیف!...خواهر زاده جان میگه تو اصولن غیر عادی هستی و هیچ چیزت به آدمیزاد نمیاد!...خوب مگه چشه آدم یه عالمه بستنی رو با شیر قاطی کنه...شیر...بی مزه ترین نوشیدنی دنیا!...چه جوری میشه بدون جلب توجه بقیه متفاوت بود!...دیوونه باقی موند!...اصن تفاوت یعنی چی...دیوونگی کدومه...کلی هم عاقلانه ست تازه...هی با توام...خود خودمو میگم...بعضی چیزا رو هرگز نباید از خاطر برد...میشنوی؟!...

* حمید مصدق